جدول جو
جدول جو

معنی تیل آهن - جستجوی لغت در جدول جو

تیل آهن
گاوآهن، نوعی وسیله ی آهنی که برای شخم زدن زمین آبی به کار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریم آهن
تصویر ریم آهن
چرک آهن، آنچه از آهن پس از گداختن در کوره باقی می ماند یا هنگام چکش زدن از آن می ریزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرآهن
تصویر تیرآهن
تیری فولادی با مقطعی به شکل h که در ساختمان سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
ریماهن. چرک و کثافت آهن که در وقت گداختن در کوره می ماند و در پتک زدن از آن می ریزد. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از غیاث اللغات). نخجد. خبث الحدید. خبث. (یادداشت مؤلف). خبث. (السامی فی الاسامی). اسم فارسی خبث الحدید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). توسعاً بر آهن از جنس دون و غیراصیل اطلاق شود: زحل دلالت دارد بر مرداسنگ و ریماهن و زاگ. (التفهیم).
چون به حرب آیی با دشنۀ ریم آهن
مکن ای غافل بندیش ز سوهانم.
ناصرخسرو.
نعل اسبان شد آنچه ریم آهن
تیغ شاهان شد آنچه روهیناست.
مسعودسعد.
آن آهنم که تیغ ترا شایم از نکویی
ریم آهنی نیم که ز خود جوهری ندارم.
خاقانی.
خشنی ام تا ریزۀ ریم آهنی
بر سر تیغ یمان خواهم فشاند.
خاقانی.
ز نوک ناوک این ریمن خم آهن فام
هزار چشمه چو ریم آهن است سینۀ من.
خاقانی.
رجوع به خبث الحدید شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
ستونهائی از آهن که امروز بجای الوار و ستونهای چوبی در ساختمانها بکار برند استحکام بیشتر را
لغت نامه دهخدا
آنچه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی ماند یا بهنگام پتک زدن از آن فرو ریزد
فرهنگ لغت هوشیار
((~. هَ))
آن چه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی می ماند یا به هنگام پتک زدن از آن فرو می ریزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیرآهن
تصویر تیرآهن
((هَ))
آهنی با ضخامت بالا که دارای کاربردهای ساختمانی و صنعتی است
فرهنگ فارسی معین
هر چیز آلوده به گل و لای
فرهنگ گویش مازندرانی
چرب بودگی، چرب بودن
دیکشنری اردو به فارسی